|
الف) نشانه هاي مربوط به شدت (ديناميك ) : از ميان تمام نشانه هاي نت نويسي، نشانه هاي مربوط به شدت (ديناميك) نسبت به ساير نشانه هاي نت نويسي از دقت كمتري برخوردار هستند. در اروپا طي قرن هجده، هنگامي كه آهنگسازان نقش غير فعالتري در اجراي آثار خود پيدا كردند، لازم بود نشانه هايي براي تعيين شدت صوت مورد نظر براي اجرا كننده بهكار برند. نشانه هاي مربوط به ديناميك به همين منظور گسترش يافت. اين نشانه ها نيز مانند اغلب اصطلاحات موسيقي به زبان ايتاليايي هستند. نشانه هاي زير در پايين حامل قرار ميگيرند.
ديمينوئندو : اين نشانه كه فقط به صورت واژه به كار ميرود مانند decresendo عمل ميكند و معني آن كاهش تدريجي شدت صداست. نشانة اختصاري آن dim. يا dimin. ميباشد. معمولاً استفاده از اين واژه به جاي واژة decres. به منظور كاهش تدريجي شدت صوت، بيشتر معمول است. اين نشانه نيز در پايين حامل نوشته ميشود. ب) نشانه هاي مربوط به تغيير ارزش زماني نتها : اين نشانهها به جنبههايي از اجرا مربوط ميشود كه در ارتباط با ديرند نتها و تغييرات سرعت است (برخلاف ديناميسم كه به تغييرات شدت مرتبط ميباشد). بنابراين هر چهار نشانة زير كه انحراف از زمان دقيق از پيش تعيين شده را سبب ميگردند، جزو اين نشانهها محسوب ميشوند. ريتارداندو : اين نشانه به معني" به تدريج كندكردن سرعت" ميباشد و نشانة اختصاري آن rit. و ياritard. است. اين نشانه در پايين حامل قرار ميگيرد. به جاي اين نشانه از rallentando نيز استفاده ميشود كه اختصار آن rall. است. نشانة ديگري نيز گاهي با مختصر تفاوتي به جاي ريتارداندو به كار ميرود به نام ريتِنوتو (ritenuto) كه البته تفاوت آن در كاهش ناگهانيتر سرعت ميباشد. اَد ليبيتوم : معني اين اصطلاح “به دلخواه اجرا كننده” است. اين اصطلاح به هر جنبهاي از موسيقي ميتواند مربوط شود اما در ارتباط با سرعت به معني آن است كه سرعت قطعه و تغييرات آن به دلخواه نوازنده ميباشد و حالتي آوازي (بدون ضرب) را القاء ميكند. علامت اختصاري آن Ad lib. ميباشد و جاي آن بالاي حامل است.
گليساندو : واژهاي است ايتاليايي به معني “سُر خوردن” و در موسيقي به تكنيكي ميگويند كه اجراكننده از يك نت با حركتي ممتد و تدريجي به نتي ديگر برود چنان كه تمام فركانسهاي ميان اين دو نت اجرا شوند. براي مثال نوازندة ويلن با سُراندن انگشت خود روي دستة ساز در حالي كه عمل آرشهكشي را ادامه ميدهد، از نتي به نت ديگر ميرسد. ت) نشانههاي تكرار نشانههاي تكرار براي اختصار و صرفهجويي در نتنويسي بهكار برده ميشود. در زير با مهمترين نشانه هاي تكرار در موسيقي آشنا ميشويم
تكرار ميزان قبل(
از اين نشانه براي تكرار يك فيگور و يا ضرب نيز استفاده ميشود. مانند شكل زير:
تكرار دو
ميزان قبل(
معني آن “از نشانه”
است و طرز عمل آن به اين صورت است كه گاهي عمل تكرار از جايي جز
آغاز قطعه لازم است انجام شود، در اين صورت نشانة فوق را در جايي
كه لازم است تكرار از آن جا آغاز شود قرار ميدهيم و با ديدن
اصطلاح Dal segno به آن نشانه برگشته و عمل تكرار را از آنجا آغاز
ميكنيم. نشانة اختصاري آن d.s ميباشد.
اين نشانه براي تكرار يك نت به كار ميرود. در شكلهاي زير طرز نگارش و اجراي انواع ترِمولو را ملاحظه ميكنيد. توجه داشته باشيد كه هرگاه روي ديرندهاي بدون چنگَك (گرد، سفيد و سياه) يك شاهينِ كج ( ) قرار گيرد به معني آن است كه نت مورد نظر را به تعداد مناسب نت هاي چنگ تبديل كنيم (نمونة الف):
يعني نتهاي مورد نظر به نتي با يك چنگك يا شاهين تبديل ميشوند. اما اگر همين يك شاهين براي نتهاي چنگكدار به كاررود (مانند نمونة ب) يك چنگك به آنها اضافه ميكند:
در سطر بالايي از نمونة ج در صفحة بعد، طرز نگارش ترمولو به شيوههاي مختلف، و در سطر پاييني طرز اجراي آن را ملاحظه ميكنيد
ديگر نشانههاي
واژگاني مربوط به حالت بيان حالتِ يك قطعة موسيقي - كه ثبت آن
در ابتداي قطعه بهعنوان راهنمايي براي اجراي صحيح اثر لازم
است - معمولاً به كمك واژههايي صورت ميگيرد كه تقريباً همگي
ايتاليايي هستند. در فصل چهارم با تعدادي از واژهها و
اصطلاحات مربوط به “سرعت” و “تغيير زمان” آشنا شديد. در اينجا
به متداولترين واژههاي “بيان حالت” در موسيقي اشاره ميكنيم.
تک ریز
تكنيكي است كه به صورت
يك مضرابِ راست و سپس ريز اجرا ميشود. در تكريز مضراب راستِ اول كه آن را تك ميناميم
با تأكيد بيشتر و قويتر از ساير مضرابها نواخته شده و بخشِ ريز كه با كمي تأخير
نواخته ميشود با مضراب چپ آغاز ميشود. لازم به ذكر است كه فاصلة ميان بخش تك و
ريز حسي بوده و با توجه به استيل نوازنده متفاوت ميتواند باشد. در تكريز نيز
تعداد نتهاي بخش ريز حسابشده و در عين حال بر اساس سرعت قطعه ميتواند متفاوت
باشد. در زير شيوة اجراي انواع تكريز را مشاهده ميكنيد.
همانطور كه ملاحظه ميكنيد در نمونههاي فوق همه جا تعداد ”راستوچپ”هاي ريز فرد است، اين امر مربوط به زماني است كه نتِ پس از تكريز با مضراب راست نواخته شود و از اين رو لازم است مضراب آخرِ ريز چپ باشد. بديهي است در صورتي كه مضراب بعدي چپ باشد تعداد نتهاي بخشِ ريز زوج بوده و با مضراب راست پايان مييابد. در بارة تعداد مضرابهاي بخش ريز در نمونههاي قبل به توضيحات زير توجه كنيد: در نمونة الف) بخش ريز تشكيل شده است از سه مضرابِ “چپ راست چپ” كه آن را “تكريزِ كوتاه” ميناميم و در مدخل بعدي بهعنوان تكنيكي مستقل بيشتر در بارة آن صحبت خواهيم كرد. تكريز به صورتي كه در نمونة ب) نمايش داده شده است در موسيقي ما كمتر اجرا ميشود و حسين عليزاده در نوار تركمن از اين مضراب بسيار استفاده كرده است. در پيشدرآمدها و قطعات ضربيِ سنگين بيشتر از تكريزي كه در نمونة ج) آمده استفاده ميشود ( اعداد 9 و 11 و … تعداد مضرابهاي ريز را نشان ميدهد). گفتيم كه ممكن است كه در اجراي اين تكنيك نزد نوازندگان مختلف براساس سليقة هريك فاصلة تكِ اول با بخش ريز بسيار شده و مضرابهاي ريز فشردهتر گردد، اما تعداد آنها همين است كه نوشته شده است. اين علامت اولين بار توسط حسين عليزاده در قطعة شورانگيز از كتاب ده قطعه براي تار (1) مورد استفاده قرار گرفت. نشانة تكريز روي نت مورد نظر و در بالاي حامل قرار ميگيرد. لازم به ذكر است كه در موسيقي ايراني مضرابِ ريز بهندرت بهكار ميرود و تكنيك اصلي در اين موسيقي اساساً تكريز است.
اين تكنيك در واقع نوع خاصي از تكريز است، بدين مفهوم كه مضرابهاي بخش ريز همانطور كه در نمونة الف) از شكل قبلي نمايش داده شده است تشكيل شده است از سه مضراب كه كمترين تعداد ممكن مضرابهايي است كه بخش ريز ميتواند داشته باشد، از همين رو نيز آن را تكريزِ كوتاه ناميديم:
لازم به ذكر است
كه سه مضراب ريز در اين تكنيك اغلب بهصورت نتهاي زينت اجرا
ميشوند، يعني درست پيش از نت بعدي و در كوتاهترين زمان ممكن
اجرا ميشوند، مانند نمونة زير (البته در سرعت بالا ديرند سه
نت زينت در نمونة زير عملاً به ديرند نمونة قبلي، يعني تريوله،
نزديك ميشود):
نوعي زينتِ
آچياكاتورايِ دوتايي است و با مضراب يا آرشة “راست چپ راست” (
) اجرا ميشود. نكتة مهم در مورد دُراب اين است كه نت سوم، نتِ
اصلي بوده و دو نت ابتدايي از زمان نت قبلي استفاده ميكنند و
فقط نت سوم (اصلي) در واقع جزء ضرب محسوب ميشود. نيز نتِ اصلي
از دو نت قبلي قويتر بوده و داراي تأكيد قابل توجهي است. در
شكل زير شيوة نگارش (به دو صورت امروزي و قديمي) و اجراي دُراب
نمايش داده شده است:
دُراب روي يك نت
نوعِ اصلي دُراب است و بهطور طبيعي وقتي صحبت از دُراب ميشود
منظور همين نوع از دُراب است
در اين نوع، دُراب شامل دو نت متفاوت است. مانند نمونههاي زير:
در اين نوع، دُراب از سه نت متفاوت تشكيل شده است. اين نوع دُراب ميتواند شامل نمونههاي متنوعي باشد كه در شكل زير برخي نمونههاي آن نمايش داده شده است
بديهي است براي نمايش “دُراب روي دو نت” و “دُراب روي سه نت” نميتوان از نشانة دُرّاب استفاده نمود و لازم است شيوة اجرا دقيقاً ثبت گردد
شلال يكي از تكنيكهاي مربوط به آرتيكولاسيون است كه حالت ويژهاي به اجراي دو نتِ همديرند (مثلاً دو چنگ) ميدهد. نحوة اجراي آن به اين ترتيب است كه نتِ اول تبديل به سه نت بهصورت تريوله شده و نتِ دوم نيز با مضرابِ چپِ مؤكد اجرا ميشود، در نتيجه شنونده دو نت چنگ را كه بهطور ساده به شكل زير نوشته ميشود
عملاً به صورت زير ميشنود
در برخي موارد نيز ممكن است سه نت اول شلال با هم متفاوت باشد كه در اين صورت لازم است دقيقاً شيوة اجرا ثبت شود مانند نمونه هاي زير
گاهي نيز مضراب اول شلال به همة سيمهاي دست باز از بم به پايين و مضرابِ آخرِ آن از پايين به بم برخورد ميكند و با تأكيد اجرا ميشوند. مانند نمونة زير
در برخي از آثار محمدرضا لطفي و قدما مضراب چهارم شلال به صورت نت مضاعف به فاصلههاي مختلف اجرا ميشود. براي مثال به نمونة زير توجه كنيد
يكي از متداولترين تكنيكهايي است كه در كلية سازها و آواز ايراني بهكار ميرود و در واقع نوعي زينت آچياكاتورا محسوب ميشود و سادهترين تعريف آن اين است كه تكيه اشارهاي است به فاصلة دوم يا سومِ نتِ مورد نظر كه به صورت لگاتو پس از نت اصلي و كمي پيش از نت بعدي اجرا ميشود. امروزه بيشتر نشانة تكيه را در طرف سرِ نت و بين نت اصلي و نت بعدي آن قرار ميدهند، در حالي كه در گذشته آن را در بالاي حامل و روي نت مورد نظر قرار ميدادند. بعدها نشانة تكيه را در طرف سر نت (چه بالا و چه پايين حامل) و درست در مقابل آن (مانند شكل زير) قرار ميدادند. در شكل زير نگارش جديد تكيه نيز نمايش داده شده است امروزه نشانة تكيه همواره در طرف سر نت قرار گرفته و شيوة اجراي آن در اصل چنين است
لازم به ذكر است كه تكيه انواع گوناگون دارد و بسته به سبك و سليقة نوازنده ممكن است از دو جنبة زمان اجرا و يا ارتفاع آن نسبت به نت اصلي متفاوت باشد
در سازهاي زهي- مضرابي مانند تار و سهتار صداي نت به سه طريق ميتواند توليد شود: نخست به وسيلة مضراب كه متداولترين و اصليترين صورت ممكن است؛ دوم با گذاشتن يا برداشتن يا كشيدن يكي از انگشتان دست چپ و فشردن سيم روي دستة ساز و پردة مورد نظر كه در اين صورت بخشي از صداي حاصل از برخوردِ انگشتان به سيم بهوجود آمده و بخش ديگر تداوم ارتعاشات قبلي سيم است؛ سوم استفاده از انگشتان دست چپ بهجاي مضراب و كندنِ سيم. در نمونة الف) شكل زير، خط منحني يا لگاتو كه در زير دو نت قرار گرفته نشان ميدهد كه نوازنده بايد صداي نت اول را با مضراب و صداي نت دوم را با گذاشتن انگشت دوم روي پردة مورد نظر ايجاد نمايد. در نمونة ب) شكل زير، نت اول با مضراب و نت دوم با كشيدن انگشت اول بهعقب و به سمت نت فا توليد ميشود (به شمارة انگشتگذاري توجه كنيد لازم به توضيح است كه در نمونة الف) از شكل فوق ممكن است نت اول را با انگشت دوم و نت دوم را با انگشت سوم اجرا نمائيم
اين تكنيك يعني اجراي يك مضراب چپ مؤكد و سپس با كمي تأخير اجراي تريل. پس ميتوان چپتريل را به اين ترتيب تعريف نمود كه تريلي است كه پيش از اجراي آن يك مضراب چپِ مؤكد اجرا ميشود
در قطعات ضربي با تمپوي سريع، مانند چهارمضرابها، چپْتريل بهصورت زير اجرا ميشود
لگاتو با مضراب راست
لگاتو با مضراب چپ
لگاتو با تكنيك ريز
آشنايي با چند اصطلاح موسيقاييِ بينالمللي
به يك ايدة موسيقايي، معمولاً يك ملودي، كه پايه يا نقطة آغاز يك اثر يا بخش بزرگي از آن را شكل ميدهد تِم مي گويند. دو اصطلاح تم و سوژه گاهي بهجاي يكديگر بكار ميروند. بنابراين اگر چه تِم يك ملودي است، اما معمولاً به يك ملودي مهم در اثر موسيقايي تم گفته ميشود
يك ايدة موسيقايي ريتميك و يا ملوديك كوتاه كه به اندازة كافي واضح باشد بهطوري كه شخصيتش پس از تزئين، تغيير مد، يا تركيب با مواد ديگر همچنان قابل شناسايي بوده و بهعنوان عامل پايهاي يك بافتِ پيچيده يا حتي يك اثر كامل موسيقايي مورد استفاده قرار گيرد. كاربرد اين اصطلاح تا حدودي انعطاف پذير است اما معمولاً اشاره به چيزي كمتر از يك جمله ( Phrase) دارد. يك موتيف ممكن است فقط از دو نت تشكيل شده باشد، يا ممكن است آنقدر طولاني باشدكه شامل عناصر كوچكتري هم باشد، كه آنها را نيز ميتوان موتيف يا شايد سلول بناميم
تكرار يك جملة ملوديك با شروع از نتي ديگر بهطوري كه توالي نتها و ريتم عيناً مانند جملة اوليه باشد. براي مثال در نمونة (الف از شكل بعد جملهاي را مشاهده ميكنيد كه در نمونة (ب با شروع از يك نت بالاتر و در نمونة (ج با شروع از پنج نت بالاتر تكرار شده است. هر يك از اين نمونهها را زنجيرة نمونة (الف ميناميم. در زنجيره اغلب از نتهاي دياتونيك گام يا مقامِ مورد نظر استفاده ميشود. اما گاهي نيز ممكن است برخي نتهاي دياتونيك آلتره شوند
نت ايست نتي است كه تمام نتهاي دانگ يا “تركيب دانگها” تمايل به جذب شدن و حركت بهسوي آن دارند. نت ايست نت كليدي و مسلط دانگ محسوب شده و توقف روي آن احساس پايداري و ثبات و خاتمة جمله را در شنونده بهوجود ميآورد. قبلاً گفتيم كه نت ايست ميتواند درجة اول يا چهارم هر دانگ باشد. بنابراين در انواع تركيب دانگها (متصل، منفصل، و متداخل)، چون بيش از يك دانگ حضور دارد، بيش از يك نت ايست ميتواند وجود داشته باشد. گوشههاي هر دستگاه يا آواز، شامل تركيبهاي گوناگون دانگهاي مختلف است، در نتيجه هر دستگاه يا آواز در هر گوشه ميتواند داراي “ايست”هاي متفاوتي باشد، اما وقتي از نتايستِ يك دستگاه يا آواز صحبت ميكنيم منظور نت ايستِ گوشة درآمدِ آن ميباشد. به همين دليل هم قبلاً گفتيم كه دستگاهها و آوازها را براساس نت ايست انها در گوشة درآمد نامگذاري ميكنيم. براي مثال ايست “ماهور دو”، نت “دو” است. لازم به ذكر است كه نتي كه يك گوشه با آن خاتمه مييابد حتماً نت ايست ميباشد، اما ممكن است اين نت با نت ايست اصلي ( ايست درآمد دستگاه يا آواز مورد نظر) متفاوت باشد. در اين صورت اطلاق اصطلاح “نت خاتمه” كه برخي موسيقيدانان براي چنين نتي پيشنهاد دادهاند صحيح به نظر نميرسد زيرا بديهي است نتي كه گوشه با آن خاتمه مييابد نميتواند نتي جز نت ايست باشد
|